سه شنبه 3 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آغاز چهارمين دادگاه: متن کامل کيفرخواست عمومی گروهی از متهمان پرونده کودتای مخملی (بخش دوم)، فارس

[بخش نخست کيفرخواست]

ابطحی: اصلاح طلبان حاضر به ظالمانه ترين تقاضاهای غرب بودند
رياست محترم دادگاه:
موضوع دل دادن به حمايت بيگانگان و امتياز دادن به دشمنان ملت ايران برای تسويه حساب های داخلی به جفای حزب مشارکت در موضوع انرژی هسته ای محدود نمی شود.
عملکرد دبير کل حزب مشارکت آقای محسن ميردامادی در دوره تصدی رياست کميسيون امنيت ملی مجلس ششم نمونه ديگری از اين عملکرد خائنانه است. دراين مورد محمد علی ابطحی رئيس دفتر و معاون پارلمانی وقت رئيس جمهور در بازجويی های خود چنين می نويسد:
"بی هويتی اصلاح طلبان در سياست خارجی شاخص ترين وجه و بارزترين خصوصيت آنها بود. از هيچ دريوزگی برای جا انداختن خود در برابر غرب فروگذار نمی کردند. غربيها اگر ظالمانه ترين تقاضاها را هم داشتند حاضر به انجام آن بودند و بدتر اينکه در مواردی پيش بينی می کردند که غرب چه خواسته ای می طلبد پيشاپيش آنها خود را هماهنگ نشان می دادند. اوج اين قضايا در مجلس ششم بود.
کميسيون سياست خارجی گويا جزئی از وزرات خارجه غرب بود که يکسره وزارتخارجه بی‌بند و بار آن روز را هم مورد ملامت قرار می داد و بقول آقای کروبی که يکبار می گفت که اعضای کميسيون خارجی مجلس با هر هيئتی که صحبت می کنند در مورد خوبی روابط با آمريکا حرف می زنند، حتی اگر آن کشور خودش ضد آمريکايی باشد. "

تماس های ذليلانه ميردامادی
آقای محمد علی ابطحی دراين نوشته می افزايد:
"آقای احمد عزيزی سفير ايران در آلمان می گفت در سفر رسمی برخی اعضاء پارلمان ايران که آقای ميردامادی رئيس آن بود به قدری ذليلانه و طوری عليه مسئولان کشور مثل رهبری حرف می زدند و بحث انتخابی و انتصابی را مطرح می کردند که من در نوشتن گزارش جلسه دچار مشکل شده بودم. "

انکار واقعيت ۳۰ ساله مردمسالاری در ايران
حزب مشارکت با ناديده گرفتن واقعيت درخشان ۳۰ ساله مردمسالاری در ايران تازه می خواهد در گام دوم استراتژی خود ظرفيت های مناسب برای گذار به مردمسالاری را مشخص کند. در بند ۱ گام دوم الزامات آمده است:
"مشخص کردن ظرفيت های اين بخش انتخابی حاکميت برای گذار به مردمسالاری و آماده کردن طرحهايی برای تحقق بخشيدن به اين ظرفيت ها "

مخالفت حزب مشارکت با احکام شريعت
رياست محترم دادگاه؛
بخش اعظم آنچه بعنوان سند استراتژی حزب مشارکت منتشر شده چنان عبارات موهن و بی پايه است که فرصت پرداختن به آن در اين مجال نيست، اما اجازه می خواهم عبارت مهم ديگری را که می تواند مستند تصميمات دادگاه دراين زمينه باشد باستحضار برسانم. در بند ت ۶ راهبرد حزب مشارکت در يک موضع عجيب و ضد دينی آمده است:
"حزب با هميشگی کردن "قوانين موضوعه " به بهانه مبتنی بودن آنها بر احکام شريعت مخالف است ".
اين موضع حزب مشارکت به شکل آشکار در صدد مخدوش نمودن حاکميت احکام شرع در شئون کشور اسلامی است. مگر جبهه ملی منحله که در سال ۱۳۶۰ امام (ره) فرمودند: "امروز جبهه ملی مرتد است "جز اين گفته بود؟
همانگونه که مستحضريد تنها سندی که امام(ره) برای اعلام ارتداد جبهه ملی به آن استناد نمودند عبارتی شبيه همين موضع حزب مشارکت بود.
اگر اين عبارت و آنچه در اين مختصر از بخشهايی از سند راهبردی حزب مشارکت به آن استناد شد مقاله ای از يک نفر يا يک سخنرانی يا گزارشی در مطبوعات بود، می شد احتمال داد در شرايط خاص احساسی يا روانی نوشته شده است اما وقتی جمع متفکران يک حزب در يک دور? طولانی، جلسات و مباحثات و با کمک گرفتن همفکران غيرحزبی خود، به چنين جمعبندی سراسر انحرافی رسيده اند و آنرا در يک فضای متعارف به تصويب جمع بزرگ کنگره خود رسانده اند چه توجيهی می توان برای آن پيدا کرد؟

عقايد انحرافی حزب مشارکت ريشه آشوب ها
رياست محترم دادگاه؛
ما در صدد مجازات افراد يا گروهها،صرفاً به استناد انحرافات فکری آنان نيستيم و اگر به اين مستندات برای برخورد قانونی اشاره می کنيم بدان سبب است که همين انديشه های ناصواب، در ميدان عمل به جريان افتاده و خسارات سنگينی را به ملت ايران وارد کرده و در حقيقت ريشه بسياری از حوادث تلخ سالهای گذشته وآشوبهای اخير در کشور همين عقايد انحرافی است.

اسناد درون گروهی حزب مشارکت
متاسفانه اسناد درون گروهی حزب مشارکت واقعيت های تلخی را روشن می سازد. در جلسه کميسيون تدوين استراتژی حزب که در تاريخ ۱۹ تير ماه ۱۳۸۷ تشکيل گرديد پس از بيان مدل های مختلف برای در دست گرفتن قدرت،آقای حجاريان با اشاره به مدل "جين شارپ " برای کودتای مخملی با تاکيد بر فشار از پائين و استفاده توده ای، آنرا اينگونه تبيين می کند:
"اين راه که يعنی جلوی پارک ملت و اينطور جاها شلوغی راه بيفتد و کم کم از اين گوشه و آن گوشه شروع بشود و يک کارگر بشود رهبر برود با رژيم چانه بزند. "
آقای تاج زاده ضمن برشماری مدل های در دست گرفتن قدرت در کشور می گويد:
"راه چهارم هم سلاح آمريکاست و انقلاب مخملی که من موافق راه چهارم هستم، تئوری جين شارپ و براندازی نرم خارجی و اينها هم در همين راه چهارم است "
محمد رضا خاتمی می گويد:
"در عين اينکه پشتوانه داخلی را حساب می کنيم پشتوانه خارجی را هم حساب کنيم "
تاج زاده می گويد:
"اين همان مدل چهارم است، مدلی که در برخی از کشور ها بصورت مخملی اتفاق افتاد و دو تا کار می کنند يعنی اينکه شما در جامعه چطوری NGO بزنيد و دوم اينکه آمريکا چه کمکهايی برای گسترش روند دمکراسی خواهد شد ".

مير دامادی می خواست انقلاب مخملی را بومی کند
دبير کل حزب آقای مير دامادی دراين جلسه می گويد:
"فقط قرار شد انقلاب مخملی را که می خواهيم صحبت کنيم آنرا بومی کنيم ".
متأسفانه اين حزب مرعوب نسبت به آمريکا در توهمی‌ای است که انقلاب اسلامی در معرض سقوط توسط آمريکاست و اگر دير بجنبد فرصت حضور در حکومت کودتای آمريکايی را از دست می دهد.
نتيجه اين تفکرات توهم آلود اينست که حزب مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی از هر فرصتی برای پيشی¬گرفتن در راه اندازی کودتای مخملين عليه نظام مردمی جمهوری اسلامی ايران از همه قوا استفاده می کنند و نمونه آن حوادث تلخ انتخابات اخير است.

فريده ماشينی: بايد روی تقلبی که نشده تاکيد شود
بر اساس مستندات حزب مشارکت در جلسه روز بعد از انتخابات اخيررئيس کميسيون زنان حزب بنام فريده ماشينی می¬گويد: "الان بعضی از بچه های خودمان اين ذهنيت را دارند که شايد اصلاً تقلبی صورت نگرفته باشد، ولی تقلب بايد تاکيد شود "
محسن ميردامادی در ادامه اظهار می دارد:
"وارد مصاديق تقلب نخواهيم شد. در اين ترديدی نيست که نتيجه که اعلام شده واقعی نيست ".
زهره آغاجری در اين زمينه بيان می دارد:
"شوری که ايجاد کرديم خود موسوی ايجاد نکرده، جوانانی که الان دارند بيرون کتک می خورند، مسئولشان ما هستيم چون همه را ما آورديم و ما آنها را وارد صحنه کرديم. ما بايد کار عملی کنيم ، فراتر از بيانيه و ديدگاه اصلی ،حکومت داری را از امروز بيان کنيم ".
جلايی پور می گويد:
"بايد کارهای پشت پرده مان خيلی بيشتر از روی پرده باشد. "
آقای صفائی فراهانی در تحريک ديگران به اقداماتی فراتر از بيانيه، خطاب به اعضای شورای مرکزی می گويد:
"آن بچه ای که امروز دارد در خيابان چوب می خورد، آن بچه ای که تير خورده مقصرش من هستم، شما هستيد. آن بچه ها که سياسی نيستند. شما که دور اين ميز نشسته ايد سياسی هستيد، شما ها آنها را تحريک کرديد راه بيافتند. "

رمضان زاده: انتخابات در مسير قانونی و درست انجام شد
رياست محترم دادگاه؛
اينها اقارير متهمان در بازجويی نيست که کسی بخواهد به هر بهانه ای در آن تشکيک کند، آنچه تا کنون به استحضار دادگاه محترم رسيد غالباً مستند به مدارک حزبی قبل از دستگيری آنها است که اسناد آن به دادگاه تقديم گرديده. اسنادی که به وضوح نشان می دهد ذهنيت تقلب، ساخته و پرداخته احزاب و گروهک‌های شکست خورده در جلب آراء مردم بوده است و آنان بودند که با برنامه ريزی حساب شده و غير اخلاقی اين دروغ را اشاعه داده اند و تحريک هواداران به درگيری و مقصر آشوبها و کشته ها و زخمی ها بنابه اقرار خودشان در جلسات درون گروهی همين احزاب و گروهها هستند که به طمع تحميل اراده خود به نظام و پايمال کردن حقوق و آراء اکثريت مردم ايران برای نشستن بر کرسی قدرت با سوء استفاده از احساسات برخی هواداران حزبی يا انتخاباتی به مرحله اجرا گذاشته شده است.
آقای رمضان زاده قائم مقام حزب مشارکت در تحقيقات خود می نويسد:
"هر گونه به مسئله انتخابات نگاه می کنم به اين نتيجه می رسم که انتخابات در مسير قانونی و درست انجام شده و پذيرش آن برای همه تکليف قانونی است، نبايد در آن شبهه ايجاد کرد. "



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بخاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهی کنيم
همچنين نامبرده می نويسد:
"به هيچ وجه شرايط ايران قابل قياس با کشورهايی که در آن انقلاب رنگين رخ داده نيست و حضور گسترده مردم در انتخابات اخير نشانه عملی اعتماد به نتيجه مشارکت سياسی در کشور پس از ۳۰ سال است. ما بايد بخاطر تحليل غلط از مردم عذرخواهی کنيم، چون قبلاً به مردم گفتيم اگر مشارکت حداکثری شود، ما پيروزيم، ولی حالا که مشارکت حداکثری شد ما پيروز نشديم، بنابر اين تحليل ما اشتباه بود و از اين بابت بايد عذرخواهی کنم. "
رياست محترم دادگاه؛
هر چند درک حقيقت و عذرخواهی و بازگشت به راه راست هيچ گاه دير نيست و اصلاح مواضع در هر زمان و شرايطی موجب تکامل است اما نه اين عذرخواهی و نه مجازات خاطيانی که پرونده آنان تقديم گرديده است نمی تواند خسارات سنگين وارده به ملت را جبران و يا از حوادث سوء مشابه در آينده پيشگيری کند.
پيشگيری از وقوع جرم از وظايف پيش بينی شده قوه قضائيه در قانون اساسی است، فلذا من باب اجرای اين وظيفه اجازه می خواهم نکاتی را که ضمن مدخليت در پيشگيری و تنبه عموم، در روشن تر شدن ابعاد قضيه جهت صدور رای مناسب از سوی دادگاه محترم نيز موثر است را به استحضار برسانم.
چرا افرادی که بسياری از آنها روزی خود افراد مسئول در دستگاههای امنيتی ، اطلاعاتی و اجرايی بوده اند و با تجاربی که دارند حتی بدون تحقيق و بر اساس تجارب خود و اشراف بر امور انتخاباتی يقين دارند تقلبی درانتخابات صورت نگرفته است و حتی آنرا، مکرراً در جلساتشان می گويند بخود اجازه می دهند، يک ادعای دروغين و ساختگی را در بوقها بدمند و هواداران خود را احساسی کرده به خيابانها بريزند؟ و حاضر می شوند برای تسلط بر اريکه قدرت جان ها و اموال و حيثيت افراد و مهمتر از آن حيثيت ملی را در معرض خطر قرار دهند؟
اسناد حزبی انحرافی و بيانيه ها و اعلاميه های کاملاً ساختار شکنانه و ضد انقلابی چگونه در چنين حزبی تصويب می شود؟ غفلت از تزکيه و خودسازی و دوری از معنويات همه مسأله نيست.
از جمله عوامل موثر دراين انحرافات خودباختگی فرهنگی و مرعوب شدن در مقابل غرب و روابط مفصل و تنگاتنگ با قدرتهای غربی و پذيرش بی چون و چرای انديشه های وارداتی ليبراليسم است.
رياست محترم دادگاه؛
آغوش اين حزب برای پذيرش بی چون و چرای انديشه های وارداتی و استعماری به حدی باز است که غريبه ای تازه وارد از آمريکا براحتی در بالاترين سطوح حزب نفوذ و القائات بسيار موثری بر مرکزيت حزب دارد.

تاجزاده و زمينه سازی برای سخنرانی نماينده بنياد سوروس در ايران
بنياد سوروس از نهادهای پوششی سازمان سيا برای مداخله در کشورها، که چند کودتای مخملی موفق و شکست خورده را تابحال راه اندازی کرده است برای جنابعالی و مردم ناشناخته نيست. مشاور ارشد يا به عبارتی نماينده اين بنياد در ايران فردی است به نام يحيی کيان تاجبخش، که از متهمان حاضر در دادگاه است. ايشان فرزند کارمند دفتر فرح ديبا همشر شاه معدوم بوده و از کودکی در انگلستان و سپس در آمريکا بزرگ شده پس از ورود به ايران توسط آقای مصطفی تاج زاده به دفتر ايشان در وزارت کشور دعوت می شود وی می گويد:
"وقتی برای سخنرانی به دفتر آقای تاج زاده دعوت شدم چون هنوز تازه به ايران آمده بودم و فارسی خوب نمی دانستم فکر کردم برای شنيدن سخنرانی دعوت شده ام نه برای انجام سخنرانی، بدون آمادگی به آن جلسه رفتم، ۱۰- ۱۲ نفر از مديران وزارت کشور هم آمدند، آقای تاج زاده مرا بالا نشاند و از من خواست سخنرانی کنم. من با تعجب مجبور شدم سخنرانی کوتاهی داشته باشم. با کمال تعجب ديدم آقای تاج زاده و ساير مديران با سرعت و دقت همه سخنرانی مرا يادداشت می کنند، از آقای تاج زاده پرسيدم چرا اينقدر يادداشت از صحبت من بر می داريد، ايشان گفت فردا همين سخنان شما را خيلی بهتر در جايی سخنرانی دارم مطرح می کنم. "

*سعيد حجاريان: به واسطه ناصر هاديان با نماينده بنياد سوروس آشنا شدم
سعيد حجاريان ديگر متهم اين جريان در خصوص نحوه ارتباط با موسسه سوروس می گويد : "به واسطه آقای ناصر هاديان استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران با نماينده بنياد سوروس (کيان تاج بخش) آشنا و دو مرحله نيز با وی ملاقات نمودم ".حجاريان می افزايد در ديدارهای به عمل آمده قرار بود سازمانهای غير دولتی را در ايران فعال کنيم ونيز يکی از اهدافمان قدرتمند نمودن جامعه مدنی بود و قرار بود از تجارب بنياد سوروس در جهت انقلاب رنگی استفاده نمائيم .وی همچنين می افزايد : "در جلسه اول آقای تاج بخش کتاب پانتام را به من داد و من پس از تورق احساس کردم که جای آن در کتب درسی دانشگاهی خالی است و از او خواستم که آن را ترجمه نمايد تا از آن در دروس دانشگاهی استفاده نمائيم در جلسه بعد هم قصد مطالعه در خصوص سرمايه اجتماعی در ايران را داشت که مقدمات آن را فراهم کرديم ".
رفت و آمد گسترده بعضی اعضای مرکزی حزب به آمريکا و اقامت مستمر در آنجا، شرکت فراوان اين اعضاء در کنفرانس های بين المللی تدارک ديده شده توسط موسسات پوششی سازمان سيا در کشورهای مختلف.حضور نظريه پردازان کودتای مخملی و تحريک کنندگان تعارضات ملت ها با دولت ها نظير جان کين انگليسی مشهور به وابستگی به دستگاه جاسوسی انگليس و هابرمارس در ايران و ملاقات با بعضی اعضای مرکزی حزب مشارکت و القائات فکری به آنان در کنار ضعف های اساسی در علوم انسانی دانشگاهها که غالباً متکی به اسناد ترجمه شده وارداتی است. احزابی مانند مشارکت و مجاهدين انقلاب را به بطور کامل از آبشخورهای زلال اعتقادی و منابع اصيل اسلامی بريده و از اين احزاب مجموعه های بسيار آسيب پذير ساخته است که می توان با کوچکترين تغيير آنرا به جهات خطرناک سوق داد.

*حجاريان و مذاکره با جان کين برای انقلاب مخملی در ايران
آقای سعيد حجاريان عضو مرکزيت حزب مشارکت در پاسخ به اين سئوال که تردد جان کين به ايران و ملاقات با برخی احزاب در راستای جامعه مدنی چه توجيهی دارد پاسخ می دهد: "قطعاً پروژه دموکراتيزه کردن ايران به سبک غربی است. اينطور فکر می کنند که تکنيک های انقلاب رنگی که در بعضی جاها کارگر افتاده در ايران نيز قابل پياده شدن است. "
در پاسخ به سئوال ديگر مبنی بر اينکه آيا از تئوريهای جان کين در راستای انقلاب رنگين اطلاع داريد آقای حجاريان پاسخ داد:
"جان کين فقط درباره فاز اول اين پروژه با من صحبت کرد که همان جامعه مدنی و تقويت نهادهای آن است اينکه کسی که سی سال در ايران نبوده است و بيشتر از ايرانی بودن يک آمريکايی بوده است، يکباره به عنوان مشاور ارشد يک بنياد استعماری از راه می رسد و در عاليترين سطح يک حزب رسوخ فکری می کند مسئله کوچکی نيست.
البته افراد مرکزيت حزب مشارکت نيز مانند هر ايرانی در انتخاب فکر و انديشه و دنباله روی از هر مکتب آزاد هستند، ولی اينکه حزب و جريانی مدعی پيروی کامل از انديشه های امام(ره) باشد و عده‌ای را با همين ادعا جذب کند ولی در يک تناقض آشکار انديشه خود را از جرياناتی کاملا معارض فکر و انديشه امام(ره)مانند بنياد سوروس يا بشيريه بگيرد نوعی فريبکاری و اغواگری قابل پيگرد است.
آيا می شود مرتباً با انتقاد از مسئولان عالی نظام، آه و افسوس کشيدن بخاطر دور شدن آنان از مرام امام(ره) ناله سرداد، آنگاه زمام فکر خود را به آقای کيان تاجبخش که کوچکترين تناسب و تقارنی با انديشه امام خمينی(ره) ندارد سپرد؟

تاجبخش از روی کاغذ نمازش را می خواند
رياست محترم دادگاه؛
آقای تاجبخش چند روز پيش به کارشناس پرونده خود اظهار می دارد من تا به حال کلمه الله را بر زبانم جاری نکرده بودم و از گفتن اين کلمه احساس عجيبی برای من دست می دهد، آنگاه با ابراز علاقه از بازجوی خود طهارت و نماز می آموزد و بحمد الله اينک از روی کاغذ نمازش را می خواند، چگونه اعضای مرکزيت حزبی که ادعای فرهيختگی دارند القائات فکری و ايدئولوژيک فرد ناآشنا با همه مبانی و ارزشهای اسلامی و يا فرد ديگری راکه قبلا نام برده شد می پذيرند، ولی در مقابل پذيرش افکار برجسته ترين دانشمندان اسلامی که در ابعاد بين الملل شناخته شده اند، شديداً مقاومت می کنند و به جای اينکه خط مشی خود را از رهبران ملی خود فراگيرند به چنين افرادی متمسک می¬شوند. همين نوع انحرافات و واگرايی نسبت به انديشه خودی و وابستگی به فکر غربی وارداتی، منشاء خطاهای جبران ناپذير ميدانی و قرار گرفتن ظرفيت های قابل اعتناء نخبگان در مقابل همه اصالت های نظام و زمينه ساز شکل گيری آشوب ها و تمردهاست.

تماس های گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرويس های اطلاعاتی بيگانه
سطح نشست و برخاستهای مفصل و بيش از اندازه سران حزبی با سفرا و نمايندگان کشورهای بيگانه که پيش از اين در تاريخ احزاب مستقل ايران به هيچ وجه مرسوم نبوده است، و تماس های گسترده عناصر مرموز و وابسته به سرويس های اطلاعاتی بيگانه، باعناصر مهم وتشکيلاتی اين احزاب با استنادات کافی مشهود است.

رياست محترم دادگاه؛
از ديگر علل انحراف حزب مشارکت ارتباط پيوسته و مستمر عناصر اصلی و تاثير گذار حزب با جريان منحرف و آمريکايی نهضت آزادی و خط گيری و تاثير پذيری حزب از اين جريان منحرف است.
احزاب و تشکلهای موجود در جهان غالبا هدفی متعالی را برای خود برمی گزينند اما متاسفانه حزب مشارکت در سند رسمی و کتبی خود در موضعی عجيب هدف همه اقدامات و انديشه های خود را دستيابی به قدرت عنوان می کند.متن سند اينچنين است : "اقداماتی که يک حزب انجام می دهد و تاملات و انديشه هايی که قبل و بعد از هر اقدام می کند همگی با اين هدف صورت می گيرند که امکان و زمينه دستيابی به قدرت ،سهيم شدن در آن و تاثير گذاری نظام يافته برآن را فراهم آورند ".
اين نظريه و هدف گذاری که نه تنها هيچ سنخيتی با يک تشکل اسلامی ندارد بلکه حتی با هدف تشکل سوسياليستی و ليبراليستی هم مغاير است. بيشتر ماهم از انديشه ماکياولی است و رسيدن به قدرت که در همه تشکل های تعالی‌گرا تنها وسيله محسوب می شود.برای حزب مشارکت هدف است و اين واقعيت تنها در اين جمله سند حزبی خلاصه نمی شود که تصور کنيم اشتباهی رخ داده است بلکه بخش اعظم مباحث درونی حزبی و ترجيع بند مباحث اغلب جلسات مرکزيت حزب، چگونگی رسيدن به قدرت است نتيجه اين تفکر جز در گيری وتنش دائمی چيز ديگری نيست.
ضمناً گزيده ای از بيانيه ها و اطلاعيه های صادره از سوی حزب مشارکت که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشويق و تحريک به آشوب و بلوا و ايجاد فتنه، مطرح گرديده است را به عنوان نمونه به استحضار می رساند
بيانيه مورخ ۲۵/۳/۸۸ جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری تماماً مخدوش و غيرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات شده اند. "
بيانيه مورخ ۲۷/۴/۸۸ جبهه مشارکت
"مردم انتظاری جزء اين ندارند که مشروعيت دولت برآورده از تقلب در ارکان نظام به رسميت شناخته نشود. "
بيانيه مورخ ۲۵/۳/۸۸ جبهه مشارکت
"جبهه مشارکت انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری تماماً مخدوش و غيرقابل دفاع است و خواستار ابطال انتخابات است. "
بيانيه مورخ ۱۴/۵/۸۸ جبهه مشارکت
"نظام جمهوری اسلامی در آستانه ورود به دهه چهارم عمرش عملکردهايی را از خود به نمايش گذاشته است که نه تنها هيچ غرابتی با اين ارزشهای الهی و اخلاقی ندارد بلکه فقط به رفتار حکومت طاغوتی استبدادی شهبات دارد. "
فلذا از دادگاه محترم استدعا دارم برای انحلال اين تشکل تنش آفرين و مخل امنيت کشور اقدام لازم مبذول گردد. همچنين از کميسيون ماده ۱۰ قانون فعاليت احزاب مصوب سال ۱۳۶۰ درخواست می‌گردد با عنايت به ارتکاب موارد مصرحه در ماده ۱۶ قانون صدرالذکر، مطابق بند ۴ ماده ۱۷ قانون مزبور عمل نمايند.
رياست محترم دادگاه
اما در مورد سازمان مجاهدين انقلاب هم با توجه به مبانی مشترک فراوان با حزب مشارکت و حتی اعضای مشترک مرکزيت و ائتلاف در حوادث اخير اکثر آنچه در مقدمه رفت و به ويژه آنچه مربوط به انتخابات گفته شد عينا برای سازمان مجاهدين نيز مدخليت دارد لکن برای تکميل عرايض و ذکر ويژگيهای خاص اين جريان بحران آفرين در حوادث اخير، لازم می دانم با کسب اجازه از محضر رياست محترم دادگاه نکاتی را اضافه برآنچه گفته شد به عرض برسانم :

الف) نقش سازمان مجاهدين در تشويش اذهان عمومی و تشکيک در سلامت انتخابات
سازمان مجاهدين طی چند سال اخير سلامت، تمامی انتخابات کشور، را که ناکام ماندند مورد ترديد قرار داده که به دليل اهميت و اصالت انتخابات دهم رياست جمهوری در اين پرونده ابتدا به مواضع فتنه‌انگيز اين سازمان در انتخابات مذکور اشاره می گردد. سپس مصاديقی از رفتار مشابه در انتخاباتهای گذشته ذکر خواهد شد.
الف/۱) در بيانيه موسوم به بيانيه اعلام حمايت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران از نامزدی مهندس ميرحسين موسوی در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری که در مورخ ۲۱/۱/۸۸ منتشر گرديد سازمان مجاهدين همسو با ضد انقلاب و دشمنان صريحا و با قطعيت اما بدون ارائه سند و مدرکی ، سلامت انتخابات رياست جمهوری دهم را پيشاپيش نفی می کند که تا اين لحظه قادر به اثبات ادعای خود نبوده است. در بخشی از اين بيانيه آمده است: "ديگر تقريبا اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعيت واجد حق رأی گرفته تا آراء شرکت کنندگان و تا آراء کانديداها وجود ندارد. "
در بيانيه ديگری تحت عنوان "هشدار مجاهدين انقلاب نسبت به خريد رأی در انتخابات رياست جمهوری دهم که در مورخ ۲۸/۲/۸۸ منتشر و آن را سومين بيانيه انتخاباتی خود عنوان نموده است نويسندگان بيانيه در تطبيقی ناصواب سعی نموده اند انتخابات را بعد از رحلت امام(ره) فرمايشی و مشابه انتخابات زمان ستم شاهی القاء نمايند. در اين رابطه بيانيه مذکور چنين اشعار می دارد: "نقش حاکميت ستم شاهی در برپايی انتخابات نمايشی و تهيه فهرست‌هايی از اسامی نامزدهای موردنظر و ابلاغ آن به مجريان انتخابات نيز به عنوان عامل مهم ديگری در مسخ و بلاموضوع شدن انتخابات واقعی و آزاد غيرقابل انکار است که نهايتا با تمسک مجريان به رأی سازی های متقلبانه و دخل و تصرفهای غيرقانونی، نوعا منجر به بيرون آمدن نام همان افراد از صندوق ها و تشکيل مجالس فرمايشی می شد. "
بلافاصله در ادامه تصريح می گردد: "در سالهای پس از رحلت امام، در کنار تلاش برخی جريانهای سياسی برای محدود کردن قدرت انتخاب مردم وتبديل انتخابات به انتخاباتی دو درجه ای که در آن گروهی خود را محق می دانند قبل از مردم، فهرست داوطلبان را براساس معيارها و سلايق فردی و جناحی غربال کنند و با کمال تأسف بايد اذعان نمود اين تلاش در برخی از ادوار اخير منجر به ايجاد انحراف در مسير تحقق انتخابات واقعی در کشور شده است. "
بيانيه مورخ ۲۴/۳/۸۸ به مناسبت نتايج انتخابات رياست جمهوری دهم سند ديگری است که نقش اين سازمان را در بحران سازی و تشويش اذهان با هدف تشکيک در سلامت انتخابات و مخدوش نمودن مشروعيت نظام نشان می دهد. در بخشی از اين بيانيه آمده است: "آنچه در اين انتخابات رخ داده علاوه بر تقلبات و تخلفات گسترده و بی سابقه در صندوق های رأی، سوء استفاده حداکثری از تمامی امکانات و فرصت های در اختيار برای مهندسی آراء و رأی سازی بود. "

اقدامات مجرمانه و دروغ پردازی های مجاهدين انقلاب
رياست محترم دادگاه
وقتی در بازجوئی ها از اعضاء سازمان مجاهدين سئوال گرديد که شما طبق چه مستنداتی قاطعانه به بروز تقلب در انتخابات حکم نموديد مسئوليت را متوجه ستاد آقای ميرحسين موسوی و کميته صيانت از آراء می نمايند و خود هيچ سندی ارائه نمی کنند. اعضاء سازمان بدون توجه به عواقب ناشی از اين دروغ پردازی ها که خسارات جانی و مالی فراوانی در پی داشت مدعی هستند تنها نظر خود را ابراز نموده اند و به راحتی از زير بار مسئوليت کشته شدن عده ای که با اعتماد به سازمان و ديگر احزاب همسو و تحت تأثير القائات ايشان دست به اقدامات مجرمانه زدند که در دادگاه های قبلی به گوشه ای از آن اشاره شد، شانه خالی می کنند. هر چند که نهايتا وقتی با سئوال های منطقی روبرو شده و پاسخی نمی يابند به اين جمله اکتفا می کنند که ما سندی دال بر تقلب نداشتيم و بايد به حکم قانون التزام عملی داشته باشيم .
همچنين سازمان مجاهدين با صدور اطلاعيه ای درخصوص دستگيری بهزاد نبوی در مورخ ۲۳/۳/۸۸ همنوا با ضد انقلاب و دشمنان خارجی و شبکه هايی مانند BBC فارسی و VOA (صدای آمريکا) انتخابات را رسوا اعلام می دارد و چنين می گويد: "در پی انتخابات رسوای اخير که در محافل سياسی داخل و خارجی از آن به عنوان کودتای نرم عليه مردمسالاری و جمهوريت در ايران ياد می کنند، اقتدارگرايان حاکم در اقدامی وقيحانه در سطح وسيعی اقدام به دستگيری فعالان سياسی منتقد و مخالف دولت کرده اند. "
در ادامه نويسنده بيانيه می افزايد: "بی شک موج دستگيری فعالان سياسی خطای بزرگ ديگری در ادامه بدعت و خطای مصادره آراء مردم در انتخابات رسوای دهم است. "
سازمان مجاهدين طبق روال از ادبيات ابهام آلود و مغرضانه ای در بيانيه های خود استفاده می نمايد که کل حاکميت را نشانه گرفته است. در همين رابطه در بيانيه مذکور و ديگر بيانيه ها کرارا از عبارت "اقتدارگرايان حاکم " استفاده شده که ذيلا به نمونه ای از آن اشاره می گردد: "ما به اقتدارگرايان حاکم هشدار می دهيم به خود آيند و برای حفظ قدرت و تحقق اميال حقير خود سرنوشت نظام و ملت ايران را به بازی نگيرند. "
سازمان مجاهدين هيچگاه مصاديقی برای اقتدارگرايان حاکم نام نبرده وبا اين عبارت موهن به تشويق اذهان عمومی پرداخته اند. سازمان مذکور به همين حداقل هم پايبند نمانده و همچنان به مشی گذشته اصرار می ورزد که صدور بيانيه های زنجيره ای و تکرار تقلب در انتخابات مويد اين مدعا است.

رياست محترم دادگاه
اين سازمان از بدو تأسيس رفتاری دوگانه از خود نشان داده به گونه ای که از سويی مدعی خط امام و مجاهدت در راه اسلام و انقلاب است و از ديگر سو عملکردی متضاد با خط امام، انقلاب و اسلام دارد که سرفصل هايی در مقدمه ذکر گرديد. اينک برخی از اين موارد ها مستنداً توضيح داده می شود.

۱- تضعيف ارکان نظام
سازمان مجاهدين همسو با دشمنان انقلاب در تضعيف ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی نقش محوری داشته است که در ذيل به نمونه هايی اشاره می گردد.
* انتشار نامه های زنجيره ای سرگشاده به مقام معظم رهبری با هدف تضعيف جايگاه رفيع ولايت و به چالش کشيدن اصل ولايت فقيه به ويژه توسط آقای بهزاد نبوی تا جائی که در يکی از نامه های مذکور معروف به نامه جام زهر که تعداد ۱۲۷ نفر از فعالان سياسی از جمله اعضاء سازمان آن را امضاء نموده اند وقيحانه از رهبر معظم انقلاب خواسته می شود تا مانند امام جام زهر بنوشد.
* طبق گزارش های موثق منابع اطلاعاتی از جلسات محفلی اعضاء اصلی سازمان سخن از تمرکز حملات روی ولايت فقيه به ميان می آيد اما در آشکار با استفاده از عبارات مبهم بروز می يابد عباراتی مانند اقتدارگرايان حاکم، محدود و پاسخگو کردن قدرت، يکه سالاری، استبداد طلب و...
* رأی گيری در شاخه اصفهان مبنی بر تحويل مسئولين نظام به ويژه رهبری به آمريکا به بهانه جلوگيری از حمله نظامی آمريکا به ايران

۲- حمله به شورای نگهبان
يکی از اقدامات ثابت سازمان به ويژه در ايام انتخابات حمله به شورای نگهبان و ايراد افتراء و تهمت مبنی بر اعمال گرايشات حزبی در تأييد يا ردصلاحيت ها بدون ارائه سند و مدرکی مستدل می باشد.

۳- حمله به ديگر نهادهای انقلابی
يکی ديگر از رويه های دائمی سازمان مجاهدين حمله به نهادهای انقلابی از جمله سپاه و بسيج می باشد که باز هم بدون ارائه مدرکی اين نهادهای مقدس را متهم به دخالت در انتخابات می‌نمايد و با استفاده از عبارت حزب پادگانی اذهان عمومی را نسبت به مشروعيت و سلامت انتخابات و جايگاه والای نهادهای مذکور مشوش می سازد.

ب) مستمسک سازی برای دشمنان
رياست محترم داگاه بررسی عملکرد سازمان و برخی از اعضاء اصلی آن از جمله آقای بهزاد نبوی نشان می دهد که هرگاه دشمنان نياز به بهانه ای برای تخطئه نظام مقدس جمهوری اسلامی داشته اند از جمله گروه هايی که اين خواسته دشمن را عملی کردند سازمان می باشد. در همين رابطه می توان به موارد ذيل اشاره نمود:
* طرح مذاکره و برقراری ارتباط با آمريکايی ها بدون اجازه از هيچ کس توسط آقای بهزاد نبوی، اين اقدام با هدف ابراز مخالفت های جدی با اصول نظام از درون حاکميت صورت گرفت.
* مخالفت با ادامه غنی سازی اورانيوم با تکرار ادعای بيگانگان مبنی بر بيشتر بودن هزينه آن از فايده آن توسط آقای بهزاد نبوی
* پيشنهاد ائتلاف با طالبان هنگام حمله آمريکا به افغانستان بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر
* صحه گذاشتن بر ادعای دشمنان مبنی بر نقض حقوق بشر در ايران
* عادی سازی و قبح زدايی از حمايت و دخالت بيگانگان در رقابت های انتخاباتی داخلی
* القاء وجود استبداد در ايران
* تبرئه دشمن نسبت به عملکرد خصمانه آن با ادعای اينکه عده ای درداخل دشمنان را تحريک می کنند.

ج) حمله به مقدسات و مبانی اعتقادی شيعه
يکی ديگر از شاخصه های سازمان مجاهدين تخطئه ارزشهای دينی و مبانی اعتقادی شيعه است که مهمترين نمونه آن اهانت هاشم آغاجری به مرجعيت، روحانيت و مردم مذهبی در سخنرانی جنجال برانگيزش در شهر همدان می باشد. که بسياری از علماء و فعالان سياسی خوشنام و با سابقه اين سازمان را سازمانی منحرف و نفاق آلود دانسته که قصد انحراف جوانان را دارد.
از جمله مهمترين واکنش ها می توان به نامه تاريخی مرحوم آيت الله مشکينی اشاره نمود که اين سازمان را نامشروع خواندند.
همچنين شهيد لاجوردی پيش از آن اين سازمان را منافق و خطرناک تر از منافقين معروف به سرکردگی مسعود رجوی دانست و نسبت به خيانت های آنان هشدار داد.
در تأييد تحليل کسانی که اين سازمان را جريان نفاق ،خطرناک می دانسته در اينجا به نمونه ای اشاره می شود.
آقای نبوی در اصلاح قطعنامه پايانی کنگره دوازدهم که به قلم آقای آرمين تقرير شده در هامش بيانيه خطاب به آرمين می نويسد.
"برادر آرمين، با سلام اولا صفحات اول خيلی لحن اپوزيسيونی دارد، همه اين حرفها را همراه با دفاع از انقلاب، امام و ... می توان زد. "
جمله فوق کاملا گويای ماهيت نفاق آلود اين جريان است که با نقاب خط امام و انقلاب و ... درحال توطئه بر عليه انقلاب اسلامی و کشور است.
ضمناً گزيده ای از بيانيه ها و اطلاعيه های صادره از سوی سازمان مجاهدين انقلاب که در آن به وضوح القای جعل و تقلب در انتخابات و تشويق و تحريک به آشوب و بلوا و ايجاد فتنه، مطرح گرديده است را به عنوان نمونه به استحضار می رساند.
بيانيه مورخ ۲۶/۳/۸۸ سازمان مجاهدين انقلاب
"ما ضمن حمايت مجدد جناب آقای ميرحسين موسوی و تقدير و تشکر از ايستادگی و تلاش مجدانه ايشان برای صيانت از آراء ملت و تجديد انتخابات از مردم بزرگ ايران می خواهيم اعتراضات و تحرکات خود را براساس اصول و محورهايی که ايشان در اطلاعيه های خويش اعلام کرده اند سامان دهند. "
بيانيه مورخ ۲۴/۳/۸۸ سازمان مجاهدين انقلاب
"در نتيجه اين انتخابات نه تنها از نظر ميزان مشارکت بلکه از نظر گستردگی و انواع تقلبات در تاريخ ايران کم نظير و بلکه بی نظير است. "
بيانيه مورخ ۳۱/۳/۸۸ سازمان مجاهدين انقلاب
"سازمان مجدداً تأکيد می کند دولت برآمده از انتخاباتی که صحت و سلامت آن از سوی بخش عظيمی از ملت ايران مخدوش و مردود اعلام شده و بر موج گسترده اعمال خشونت عليه شهروندان شکل می گيرد فاقد وجاهت قانونی است. "
بيانيه مورخ ۹/۴/۸۸ سازمان مجاهدين انقلاب
"دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذيرفته و بر ابطال آن پای می فشارد ، فاقد مشروعيت و وجاهت قانونی است. "

درخواست انحلال سازمان مجاهدين انقلاب بخاطر تحريک آشوب ها
رياست محترم دادگاه
با توجه به پر حجم بودن مصاديق و مستندات ،بخشی از آن به ضميمه ادعانامه تقديم می گردد تا وقت جلسه دادگاه بيش از اين به ذکر مصاديق کلی گرفته نشود.
مع الوصف با توجه به عملکرد اعضاء سازمان به ويژه از زمان تأسيس سازمان دوم که بدون ترديد
نمی‌توان آن را در خط امام (ره) و انقلاب اسلامی ارزيابی نمود مطابق با مرامنامه سازمان بند ج تبصره ۳ که آمده است: هرگونه تغيير و انحراف از ماهيت اسلامی و اصيل سازمانی به منزله خيانت به بنيانگذاران سازمان بوده و خود به خود موجب انحلال سازمان می‌گردد. بنابراين درخواست انحلال اين سازمان و محاکمه اعضاء آن به ويژه در مورد تحريک به آشوب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری که منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی به مردم شريف ايران گرديد را مطابق مقررات قانون مجازات اسلامی در خصوص اشخاص حقيقی و اعمال مقررات مواد ۱۶ و ۱۷ قانون فعاليت احزاب مصوب سال ۱۳۶۰ را دارم.
همچنين کيفرخواست اعليحده انفرادی هريک از متهمين حاضر در جلسه با ذکر نوع اتهامات و دلايل و مستندات قانونی تقديم گرديد که در نوبت اعلامی به استحضار دادگاه محترم می رسد.%

والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته
سعيد مرتضوی
دادستان عمومی و انقلاب تهران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016