دوشنبه 21 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

درگذشت خسرو فرشيدورد، از بزرگان نگارش فارسی و نقد ادبی، مهرداد فرهمند، بی بی سی

خبر درگذشت خسرو فرشيدورد، استاد ادب فارسی، ده روز پس از مرگ او، آن هم از طريق يک وبلاگ منتشر شد.

محمدرضا ترکی، شاعر و استاد ادبيات فارسی دانشگاه تهران در وبلاگ خود، فصل فاصله، نوشته که خسروفرشيدورد حوالی روز چهارشنبه نهم دی (سی ام دسامبر) در خانه سالمندان نيکان در شمال تهران در گوشه تنهايی و بيماری درگذشته است، همه خبرگزاريها هم اين خبر را از وبلاگ آقای ترکی نقل کرده اند.

خسرو فرشيدورد، زاده سال ۱۳۰۸ خورشيدی در ملاير بود، تحصيلاتش را تا پايان دوره دبيرستان در زادگاهش انجام داد و برای تحصيل در رشته زبان و ادبيات فارسی به دانشگاه تهران رفت، در سال ۱۳۴۲ با پايان نامه ای تحت عنوان "قيد در زبان فارسی و مقايسه آن با قيود عربی و فرانسه و انگليسی" به درجه دکترا دست يافت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




پس از پايان تحصيلات، تا سال ۱۳۴۷ در دانشگاه اصفهان تدريس کرد و از آن پس تا هنگام بازنشستی استاد دانشگاه تهران بود.

تخصص اصلی خسرو فرشيدورد دستور زبان و نگارش فارسی بود و در نقد ادبی و سبک شناسی نيز صاحب نظر بود، علاوه بر مقالات متعدد، از او بيش از شانزده عنوان کتاب در همين زمينه ها و همچنين دو مجموعه شعر با عنوانهای "حماسه انقلاب" و "صلای عشق" برجای مانده است، کتاب "صلای عشق" علاوه بر مجموعه اشعار، حاوی مقدمه ای در معرفی شعر فارسی امروز نيز هست.

با اينکه خسرو فرشيدورد بيشتر با عنوان اديب و محقق در حلقه های ادبی و دانشگاهی شهرت دارد اما ميان توده های مردم، پرآوازه ترين اثر او غزلی است با مطلع: اين خانه قشنگ است ولی خانه من نيست ...

بسياری از فارسی زبانان و بخصوص فارسی زبانان دور از ديار و ساکن غربت، اين غزل را زبان حال خود می بينند و با آن انس زياد دارند، اما اغلب آنان نمی دانند که سراينده اش کيست.

بسياری از آنانی که نام خسرو فرشيدورد برايشان آشنا نيست شايد از ياد برده اند که در کتاب آيين نگارش دوران دبيرستان خود، درسی با عنوان گرته برداری داشته اند که به قلم وی بوده است.

اين مقاله، شيوه درست برگردان کردن اصطلاحات و اسامی خاص خارجی را به زبان فارسی به شيوه ای محققانه و عملی به دانش آموزان می آموخت و شايد اگر اين درس، خوب خوانده و پس داده می شد و آموزه هايش آويزه گوش می گشت، امروز شاهد بسياری از نادرستی ها و سردرگمی ها در ترجمه هايی که از متون خارجی در کتابها و رسانه ها می شود نبوديم.

نام خسرو فرشيدورد در عين حال می تواند برای بسياری از اهل شعر و ادب فارسی، بويژه دوستداران احمد شاملو، يادآور تلخی هايی هم باشد.

نوزده سال پيش که احمد شاملو سفری به آمريکا داشت، طی سخنرانی در مورد شاهنامه فردوسی در دانشگاه کاليفرنيا در برکلی، نظراتی در مورد شاهنامه و فردوسی مطرح کرد که جنجال برانگيز شد، بسياری از اهل ادب در ايران درصدد پاسخگويی به شاملو برآمدند و حتی عطاءالله مهاجرانی که در آن زمان از معاونان اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس جمهور وقت بود، مقالاتی با عنوان "گزند باد" در رد سخنان شاملو در روزنامه اطلاعات منتشر کرد که بعدها مجموعه آنها در قالب کتاب به چاپ رسيد.

در آن روزگارانی که اظهارنظرهای شاملو در محافل ادبی توفان به پا کرده بود، نظر خسرو فرشيدورد هم پرسيده شد و او در پاسخ، اشعار شاملو را "تفاله های ادبی" توصيف کرد.

خسرو فرشيدورد بيش از هرچيز دغدغه حفظ ميراث کهن زبان فارسی را داشت، شيوه شاعری و ديدگاههای نقادانه اش هم متأثر از همين دغدغه او بود.

با پيدايش آثاری که ارتباطات و مکاتبات اينترنتی بر زبان امروز فارسی گذاشته، خسرو فرشيدورد از جمله استادن زبان فارسی بود که با انتشار بيانيه ای نسبت به استفاده از الفبای لاتين برای نگارش پيامهای فارسی هشدار دادند.

خسرو فرشيدورد بيشتر زندگی خود را در تنهايی سپری کرد و با اينکه شخصيتی گوشه گير داشت، به نغزگويی و شوخ طبعی مشهور بود. از او فرزندی جز آثارش به يادگار نمانده است.

***

غزلی از خسرو فرشيدورد
اين خانه قشنگ است ولی خانه من نيست

اين خاک چه زيباست ولی خاک وطن نيست
آن کشور نو، آن وطن دانش و صنعت
هرگز به دل انگيزی ايران کهن نيست
در مشهد و يزد و قم و سمنان و لرستان
لطفی ست که در کلگری و نيس و پکن نيست
در دامن بحر خزر و ساحل گيلان
موجی ست که در ساحل دريای عدن نيست
در پيکر گلهای دلاويز شميران
عطری ست که در نافه آهوی ختن نيست
آواره ام و خسته و سرگشته و حيران
هرجا که روم هيچ کجا خانه من نيست
آوارگی و خانه به دوشی چه بلايی ست
دردی ست که همتاش در اين دير کهن نيست
من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ
در شهر غريبی که در او فهم سخن نيست
هرکس که زند طعنه به ايرانی و ايران
بی شبهه که مغزش به سر و روح به تن نيست
پاريس قشنگ است ولی نيست چو تهران
لندن به دلاويزی شيراز کهن نيست
هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ
چون دامن البرز پر از چين و شکن نيست
اين کوه بلند است ولی نيست دماوند
اين رود چه زيباست ولی رود تجن نيست
اين شهر عظيم است ولی شهر غريب است
اين خانه قشنگ است ولی خانه من نيست


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016