دريافت من اين است که مراد فرهادپور، به "افکار" چندان اهميت نمیدهد که به حواشی آن ها. آشکارتر بگويم وی جرات رويارويی با فکر و قدرت نقد معرفتی آن را ندارد و اين بی قدرتی و بی جراتی را در لفافی از انگيزه خوانی ها، سياست مالی ها و ماستمالی ها، تخفيف و تمسخرها، طعن و کنايه ها، شماتتها و ملامت ها، حرمت شکنیها و فرافکنیها فرو میپوشاند، و در اين ميدان چنان گرد و خاکی به پا میکند که چشم خودش را هم نابينا میکند ... [
ادامه مطلب]
آن چه که در اين بخش نخست، زير عنوان ديباچه ای بر گفتگوهای سارتر- بنی لِوی، از نظر خواننده می گذرد، توضيح ماجرای اين ديالوگ فلسفی – سياسی است. شرايطی که در بستر آن ها، در دهه ی ۱۹۷۰ اين مباحثات انجام می پذيرند؛ شرايطی که خودِ ما چپ های مارکسيست ايرانی، بويژه در خارج از کشور، در آن قرار داشتيم و سرانجام، تحولی که در روند ديالوگ آن دو پيش می آيد ... [
ادامه مطلب]