در همين زمينه
13 آذر» از ماشاءالله به سرعت آقای ابطحی تا پلیبوی شناسیِ برادران سبز علوی24 آبان» از همه می ميرند آقای سحابی تا اشتباه می کنيد آقای قبادی 14 آبان» از تبريک به حضرت آيت الله خامنه ای به مناسبت سرکوب مردم تا نامه نويسی به هيتلر و احمدی نژاد 5 آبان» از سانسور به شيوه روز آنلاين تا احسان طبری و نقد ادبی 27 مهر» از آخِ محسن نامجو تا اعدامی های ما به اندازه گوسفند هم نيستند
بخوانید!
24 آذر » ترجمه مهدی سحابی از "باباگوريو" منتشر شد، ايسنا
24 آذر » از رسيدن به ايستگاه آخر کودتا تا چگونه خرخرهی يک معترض را بجويم 22 آذر » آمار ازدواج موقت در کشور، خبرآنلاین 22 آذر » محمد عاصمی، شاعر و نويسنده ايرانی مقيم آلمان، درگذشت، بیبیسی 21 آذر » نامه بنياد ميراث پاسارگاد به رييس موزه بريتانيا در مورد منشور کورش بزرگ، کميته بين المللی نجات پاسارگاد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از رسيدن به ايستگاه آخر کودتا تا چگونه خرخرهی يک معترض را بجويمکشکول خبری هفته (۱۰۵) در شماره ی ۱۰۵ کشکول می خوانيد:
رسيدن به ايستگاه آخر کودتا حکومت اسلامی تجربه سال شصت، شصت و يک، و شصت و هفت را دارد؛ تجربه از ميان برداشتن اشخاص موثر در شکل گيری تفکرات انتقادی و آزادیخواهانه را دارد. درخت نظام اسلامی سال های سال با خون آبياری شده و با خون رشد کرده است. تعجبی نيست اگر به دنبال از ميان برداشتن سران تحولخواه و ريختن خون های بيشتر باشد. اکنون چه بايد کرد؟ از جنبه های مختلف می توان به اين سوال پاسخ داد. مهم ترين کار به گمان اين جانب تشديد فشارهای بين المللی بر حکومت اسلامی ست. فشارهای بين المللی اگر بر حکومت اسلامی بيشتر نشود، سرکوب سران تحولخواه و معترضان با شدت بيشتری صورت خواهد گرفت. اين ايستگاه به گمان کيهانِ شريعتمداری ايستگاه آخر است. سوت قطار در اين ايستگاه به صدا در آمده است. مهدی محمدی از هم اکنون به روشنی خبر می دهد که "آقای موسوی و حاميانش طی ماه های آينده بايد خيلی چيزها را توضيح بدهند". اين توضيحات به احتمال قوی بايد در زندان و زير شکنجه داده شود. اگر در مقابل حرکت مشخصی که کودتاچيان می خواهند انجام دهند، واکنش به موقع و موثری از جانب مردم ايران و نهادهای بين المللی صورت نگيرد، به احتمال قوی دوران بسيار سختی را پيش رو خواهيم داشت. عکس آقای خمينی را به خدا من آتش نزدم! ما همه عاشق امام خمينی بوديم و هستيم و خواهيم بود. شايد يک نفر پيدا شود مثل آيت الله منتظری که "اطلاعات" آقای خمينی را بدتر از ساواک شاه بخواند يا يک نفر مثل هادی خرسندی که برای او شعر بسازد يا يک نفر مثلِ... مثلِ... مگر ممکن است کسی ساختار شکنی کند (*)؟ زبانم لال! مگر ممکن است کسی بر خلاف جريان سبز حرکت کند؟ زبانم لال! مگر ممکن است کسی بر خلاف خواست و اراده مهندس موسوی حرکت کند؟ زبانم لال! ...... [وقتی زبان آدم لال می شود، نوشته اش هم تبديل به سه نقطه می شود. بعد يک عکس سبز از امام خمينی در دست می گيرد و راه می افتد در خيابان به نفع خط امام شعار می دهد. شما سخت نگيريد!] (**) * ساختار شکنی در زبان فلسفی امروز يعنی آتش زدن عکس يک رهبرِ درگذشته که سابقا عده ای -که تعدادشان کم هم نبود- او را نفرين می کردند و امروز به دليل مرور زمان يادشان رفته که او را نفرين می کردند و حتی عده ای به اين نتيجه رسيده اند که آن چه در گذشته می کرده اند نفرين نبوده بلکه ستايش و تمجيد بوده. خدا عالم است و بس. ** عده ای خواهند گفت نويسنده نقش وزارت اطلاعات و طراحان کارناوال عاشورا را با نوشتن اين مطلب ناديده گرفته است. خير ناديده نگرفته است و اتفاقا ارتباط تنگاتنگی ميان اين آتش زدن و انفجار بمب در ورودی مقبره ی آقای خمينی که به تروريست انتحاری ناشناس نسبت داده شد می بيند. به عبارتی دار و دسته ی سعيد امامی در وزارت اطلاعات نه تنها از آتش زدن عکس آقای خمينی ابايی ندارند، بلکه می توانند در راه رسيدن به هدف و حفظ احمدی نژاد به عنوان رئيس جمهور، مقبره ی آقای خمينی را هم منفجر کنند. اما صحبت بر سر اين است که ما برای موفقيت آقای موسوی تا کجا پيش می رويم و زير عکس و نام و شعار چه کسانی قرار می گيريم؟ خودنويس نيک آهنگ کوثر اما ما که تابع مُد نيستيم و از اين تعارف ها هم بلد نيستيم مستقيم می رويم سراغ کسی که سايت پُر از مطلب و پُر از نويسنده ی خودنويس را بنيان نهاده است، يعنی نيک آهنگ کوثر، و از او به خاطر راه اندازی اين سايت تشکر و قدردانی می کنيم و اميدوار می مانيم که اين سايت، به سرنوشت ده ها سايتی که در طول چند سال گذشته تاسيس شدند، ولی دوام نياوردند دچار نشود و "آهسته و پيوسته" به پيش برود و به اهدافی که برای خودش تعيين کرده، نائل گردد. فعلا روزهای اول کار خودنويس است به همين خاطر افت و خيز بسيار دارد. صبر می کنيم تا مدتی بگذرد و نقاط ضعف و قوت اين سايت آشکار گردد، آن گاه پيرامون اين ضعف و قوت ها سخن خواهيم گفت. آقای رفسنجانی! ديديد چه شد؟! دير نيست که آقای خامنه ای را هم در جايگاه امروز شما ببينيم؛ بلا نسبت بلانسبت ذليل و بيچاره. دست روزگارست ديگر. دستی قوی که هيچ انسانی را از آن گريز نيست. خاطر مبارک تان هست که در اوايل سال ۱۳۶۹ نامه ای به ابتکار «جمعيت دفاع از آزادی و حاکميت ملت ايران» به امضاء ۹۰ نفر از شخصيت های ملی و مذهبی به صورت سرگشاده خطاب به جناب عالی که رئيس جمهور وقت بوديد نوشته شد و در آن انتقادهايی به شيوه کشورداری و خط مشی های اتخاذ شده صورت گرفت و به دستور شما چه پوستی از نويسندگان نامه کنده شد؟ حالا که می بينم خبرگزاری ايرنا به سبک رفقای شوروی درجات شما را خلع کرده و مقام تان را از آيت اللهی به حجةالاسلامی تقليل داده ياد آن روزها که بر مصدر امور نشسته بوديد و حکم می رانديد می افتم و جگرم آتش می گيرد. يعنی اين همان آقای رفسنجانی ست که به خاطر نوشته شدن يک نامه خطاب به او، عده ای روانه زندان می شدند و شکنجه می شدند، حتی اگر پيرمردهای محترمی بودند که توان شلاق خوردن نداشتند ولی شلاق می خوردند و مجبور به توبه می گشتند؟ آيا اين همان آقای رفسنجانی ست؟ می بينيد حاج آقا! زمانه با آدم بد جوری بازی می کند. آدم را از اوج به زير می کشد. آدم را ملعبه ی دست يک مشت سياست بازِ تازه از تخم در آمده می کند. کاش رفيق سابق تان، همان که شما و آقای موسوی و کروبی و خاتمی را برادران سابق ناميد از زمانه درس بگيرد. مراقب باشد که فردا روزی کسی درجات او را خلع نکند و از مقام خدايی به حضيض ذلت و خواری نکشاند. درد دارد حاج آقا نه؟ مجيد توکلی و ورزش آيکيدو در ورزش آيکيدو، کاری که مدافع در مقابل مهاجم انجام می دهد، بازگرداندن انرژی حمله به طرف مهاجم است. به بيان ديگر هر چه مهاجم با قدرت بيشتری حمله کند، ضربه ای که خواهد خورد شديد تر خواهد بود، چرا که ضربه ی خودش به خودش باز می گردد. نکته ی جالب توجه ديگر در ورزش آيکيدو اين است که مدافع بايد مواظب مهاجم باشد تا آسيب نبيند! می بينيد که آيکيدو ورزش عجيبی ست. از يک طرف هر چه مهاجم قوی تر باشد و ناجور تر حمله کند، به همان نسبت خودش آسيب بيشتر می بيند، و از طرفی، فرد دفاع کننده بايد مراقب فرد مهاجم باشد تا خدای نکرده به وجود عزيزش آسيبی وارد نشود. حالا گمان می کنم خودتان به ارتباط اين دو چيز به ظاهر نامربوط پی برده باشيد. حکومت اسلامی مثل يک فرد مهاجم، و معترضان به حکومت مثل يک مدافع آشنا به فنون آيکيدو عمل می کنند. هر چه حکومت می خواهد ضربه ی شديد تری وارد کند، خودش ضربه ی شديدتری می خورد. جالب اين جاست که متوجه نيست که اين ضربه را از خودش می خورد و چون متوجه نيست، دائم مشت اش را به طرف دشمن فرضی و خيالی –مثلا آمريکا، يا انگليس- می پراند و بعد همان مشت با کم ترين انرژی طرف مقابل به طرف خودش بر می گردد و توی صورت خودش می خورد. حکومت خواست با پخش عکس مجيد توکلی در پوشش اسلامی او را تحقير کند؛ طرف مقابل، با برگرداندن ضربه ی حکومت به خودش، و تکثير مجيد در صدها مرد پوشيده در حجاب اسلامی، مهاجم را پخش زمين کرد. در اين جا طرفِ مقابل حکومت، مثل يک آيکيدوکار دارد نهايت تلاش اش را می کند که حکومت آسيب نبيند، و به عبارتی کم تر به خودش آسيب بزند. اما افسوس و صد افسوس، حکومت مثل ديوانه ها به هر سو مشت پرتاب می کند و خودش به خودش آسيب می زند. اميدواريم حکومت هر چه زودتر بر سر عقل بيايد و ميدان را ترک کند. اين طور کم تر آسيب خواهد ديد و برای خودش بهتر خواهد بود. چگونه خرخره ی يک معترض را بجويم خوانندگان محترم توجه دارند که ما با اسلام عزيز از روی کتب ابتدايی و بعدها فيلم محمد رسول الله آشنا شده ايم، لذا جز هند جگر خوار که جگر حضرت حمزه عموی گرامی پيامبر اسلام را به دندان کشيد با آدم خورِ ديگری آشنايی نداشتيم، و مصطفی عقاد هم در فيلم محمد رسول الله نشان نداد که مسلمانان صدر اسلام جز مهر و عطوفت کار ديگری بکنند و مثلا خرخره ی دشمنان شان را بجوند. ولی خب چون ممکن است عقاد عامل صهيونيسم بوده باشد، اين احتمال دور از ذهن نيست که از روی عمد اين عمل جهادگرانه را به تصوير نکشيده باشد. لذا ما بر اساس اخطار آقای شجونی که فرموده اند: "اگر آقا لب تر کند خرخره اين آقايان (موسوی و کروبی و خاتمی) را می جويم (*)، دستورالعمل جويدن خرخره ی دشمنان اسلام را به اختصار خدمت تان عرض می کنيم تا اگر فردا آقا، زبان مبارک شان را بر لب مبارک ماليدند و تَر فرمودند، آماده برای جويدن خرخره ی دشمنان باشيم: بدين ترتيب اسلام انقلابی حفظ، و سپس ترويج می شود و جهانيان با منطق قدرتمند اين دين هر چه بيشتر آشنا می گردند. و من الله التوفيق. * اگر به نظرتان بيان چنين جمله ای دور از ذهن می آيد می توانيد تشريف ببريد سايت کلمه اين خبر را در آن جا ببينيد. Copyright: gooya.com 2016
|